بععضیا میدونن چطوری باید باهام حرف بزنن که نتونم نه بگم.اینم ناراحت کننده نیست.
دلم نمیخواد دلم برای کسی بسوزه. وقتی از سر دلسوزی به کسی کمک میکنم، از خودم بدم میاد. دلم میخواد از روی دوست داشتن کمک حالشون باشم. با این حال بازم بهم میگن که خوششون نمیاد دلم براشون بسوزه.این اما ناراحت کننده است...
تموم شهر خوابیدن/ من از فکر تو بیدارم...
از نظر تعداد واحد میتونم 7 ترمه تموم کنم اما چون بعضی درسا فقط ترم زوج و بعضی هم فقط ترم فرد ارائه میشن نمیتونم! تازه! میریم خودمون درخواست میدیم واسمون فلان درس اختیاری رو با فلان استاد، فلان روز ارائه بدن، بعد موقع انتخاب واحد ظرفیتش با ورودی های قبل از ما پر میشه و به خودمون نمیرسه و آخرش ما می مونیم و یک عالمه واحد اختیاری پاس نشده! شاهکارن...
آیا فکر کردن کار بدی است؟ (با لهجه بخونید)
از همون دوران مدرسه توی امتحانات سوالهای آسونی که همه می نوشتن رو من نمیتونستم بنویسم، اما سوال سختا که اقلیت کلاس حلش میکردن برام آسون بود! اصلا ذهنم به پیچیدگی انس داره! طفلی با مسئله آسون که مواجه میشه هول میشه قاطی میکنه! نمیدونم باید چیکار کنم...
گاه یک کوه به یک کاه بهم میریزد...
اگه کسی برای آدم مهم باشه، انقدر ازش نشونه حفظ میکنه که اگه گمش کرد ردشو بگیره و پیداش کنه.