تداخل

کتاب تازه ای که تمومش کردم: خانه لهستانی ها. قشنگ بود. از 10 بهش 6 میدم. نثر روان و داستانش برام تازه بود. جالب بود که نویسنده خانم شخصیت اصلی رو یک پسر بچه انتخاب کرده بود. اکثرا دقت کردم نویسنده ها شخصیت اصلی داستان هاشون رو مطابق جنسیت خودشون انتخاب میکنند. کتاب بعدی که باید شروع کنم: قلعه مالویل

 

هر چی فکر میکنم نمیشه هم دانشگاه برم هم بانک! دو تا از کلاسهام با ساعت کاری تداخل داره و قطعا نمیتونم مرخصی بگیرم. دلم میخواد برم با یه وکیل صحبت کنم که اگر روزی بانک متوجه دانشجو بودنم بشه آیا سفته هام رو اجرا میذاره یا نه؟ شغل مزخرف پردردسر! البته الزهرا هم قبول شدم اما اونها برنامه کلاسها رو منتشر نکردن آدم تکلیفشو بدونه!

 

 

صفحه اینستاگرام خوب فالو کنیم: shafiei_kadkani

۲ نظر ۱ لایک

پرواز

دلم میخواست پرنده بودم الان میرفتم تو آسمان یه چرخی میزدم :)

خیلی دقت کردم دنیا برای "لنگ ظهر پاشوها" طراحی شده. ساعت 8 صبح تقریبا 90 درصد مغازه ها بسته ان! چرا انقدر زندگی رو دیر شروع میکنن؟! 

 

اون روزی که رفتم دانشگاه تهران مصاحبه دکتری، خیلی دلم خواست دوباره اونجا دانشجو بشم. تا همین دیشب مطمئن بودم که قبول نمیشم، اما راستش خودمم نمیدونم چطوری اما قبول شدم! خوشحالم اما بانک محاله بذاره برم دانشگاه!

۴ نظر ۰ لایک

آخیش

اگر فقط فرصت داشته باشم یه جمله بگم و بعد بمیرم اون اینه: "آخیش" :)

البته suicide note برادر رومن گاری در این زمینه بی اثر نبوده!

۲ نظر ۴ لایک

مهر باطل

بعد از آخرین روز کاری در محل کار فعلی، احتمالا چند روزی بیکار و بی عار باشم برای خودم :) میخوام چند روز فقط فیلم ببینم و کتاب بخونم.

در راستای آخرین پروژه های کاری، یکی از موسسات خیریه معروف، حدود هزار میلیارد تومن تو بانک سپرده داره. البته که صرفا صرف کارهای مربوط به موسسه میشه، اما این حجم از پول رو در بانک نگه داشتن حماقته. سود بانکی حدود 25- 30 درصد، تورم سالانه 50 درصد! خب پول مدام بی ارزش میشه. این درحالیه که هزینه اصلی این موسسات دارو و درمانه که این هزینه ها عموما متناسب و حتی بالاتر از نوسانات دلار رشد میکنن. قرار بود ما براشون این پول رو به روشی کاملا بدون ریسک سرمایه گذاری کنیم که از سود بانک سود بیشتری بهشون بدیم، متوجه شدن طبق قوانین موسسات خیریه نمیتونن سرمایه گذاری کنن!

خدا وکیلی این قوانین رو کی نوشته؟ :دی

بدانید و آگاه باشید که مبالغ بالا رو میتونیم با روشی کاملا بدون ریسک، با سود بالاتر از بانک سرمایه گذاری کنیم :)

 

 

موسیقی خوب گوش دهیم تا رستگار شویم:

ای که رفته با خود دلی شکسته بردی

این چنین به طوفان تن مرا سپردی

ای که مهر باطل زدی به دفتر من

بعد تو نیامد چه ها که بر سر من...

۹ نظر ۰ لایک

سیندرلا

عقده سیندرلا: وقتی زنان منتظر یک منجی هستند تا زندگی شون رو متحول کنه. یا اندیشه مقابلش، وقتی زنان به شدت فمینیست میشن و خودشون رو از همه مردها بهتر میدونن. من همیشه به این فکر میکنم که چطور میشه فرهنگهایی رو که ریشه عمیق دارند و لزوما درست نیستند تغییر داد؟ مثل همین فرهنگهایی که ریشه در مردسالاری دارند. 

جالبه که وقتی اندیشه x در مقابل اندیشه y قرار میگیره، صرفا وجود اندیشه y رو بیشتر تایید میکنه. اگر کسی با اندیشه ای مخالفه، نباید در مقابلش قرار بگیره باید کلا زمین بازی رو عوض کنه.

فکر کردن و فهمیدن قطعا یکی از لذتهای دنیاست :)

 

 

ماییم و حسرتی که علاجش نمیکند

صد روزِ وصل از شبِ هجران درازتر

 

 

۰ نظر ۰ لایک

morning person

این روزها به روزگار بی آبی خیلی فکر میکنم. به اینکه سرنوشت این کشور 87 میلیون نفری چی میشه؟ یک روز درمیان بین مقاله ها درباره بحران کم آبی در خاورمیانه مطالعه میکنم. موضوع جدی تر از چیزیه که فکرش رو میکنیم :) 

بحران های اقتصادی هم تمومی ندارند. سالهاست بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی وجود داره. اصلا تصوری از وقوع این بحران دارید؟ :)

آیا منتظر دلار 200 هزار تومنی هستید؟ یکسال دیگه با انتخابات آمریکا و با احتمال بالای رای آوردن مجدد ترامپ، ریسک های سیاسی و اقتصادی مون بیش از پیش میشه.

مشکلات این چنینی کمه، غربالگری بارداری رو هم دارن حذف میکنن! فقط مهمه جمعیت زیاد بشه

 

قهوه فروشی ها کلا کانسپت قهوه رو درک نکردن. قاعدتا قهوه نوشیدنی morning personهاست اما اول صبح اکثرا قهوه فروشی ها بسته اند و قهوه نوشیدنی لاکچری اوناییه که لنگ ظهر پا میشن :|

این روزها مدام بین رمانهای ایرانی سرچ میکنم تا کتاب جدید برای مامانم پیدا کنم. با کتابهایی که فضای سورئال و پست مدرن و ... دارن ارتباط نمیگیره. فقط رمانهای ایرانی با لحنی روان و فضای رئال رو می پسنده. لطفا اگر کتابی با این مشخصات میشناسید معرفی کنید :)

 

 

۵ نظر ۱ لایک

امید بریدیم

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

 

به مدیرم که گفتم میخوام برم، باورش نمیشد. حقوقم رو بالا برد، دور کارم کرد، آفرهای درآمدی مختلف داد... اما راستش تصمیمم رو گرفتم. گرچه این تصمیم پس رفت بزرگی برام محسوب میشه، اما باتوجه به روندی که برای زندگیم درنظر دارم، مجبورم چنین انتخابی کنم. ترجیح میدم تلاش کنم، مشورت کنم و بعد به خدا واگذار کنم. مثل الان. پس خداحافظ دنیای بورس و سرمایه گذاری و فارکس و هیجان و صف خرید و صف فروش :) و سلام بر پشت باجه بانک blush البته به احتمال زیاد بتونم بعد از مدتی برم ستاد بانک. کاش اگر دکتری دانشگاه آزاد قبول شدم، کلاسهاش ساعتهایی باشه که بتونم برم. دلم برای دانشجو بودن خیلی تنگ شده :)

 

جای دیگه ای شاعر می فرمایند:

ما چون ز دری پای کشیدیدم، کشیدیم

امّید ز هرکس که بریدیم، بریدیم

۲ نظر ۲ لایک

آخرین

امروز باید برم به مدیرم بگم که این ماه، بعد از 6.5 سال، آخرین ماه همکاری ماست! دلهره عجیبی دارم. آدم برای مواجهه با تغییر دلهره داره. مگه نه؟ از طرفی خوشحالم که دارم از شرّ بخش خصوصی خلاص میشم، از طرفی من مدتهاست در کارم مدیر بودم و عده ای ازم حرف شنوی داشتن. حالا باید مدتی برم از دیگران کار یاد بگیرم! دارم کار خیلی عجیبی میکنم؟ مدام از خودم میپرسم نکنه دارم اشتباه میکنم؟ 

دارم دقیقا میرم سراغ شغلی که همیشه ازش بدم میومده. اگر بعد از این اومدید بانک   م ل ت    و با یه خانم خوش اخلاق مواجه شدید، اون منم :)) لطفا حسابهای میلیاردی تون رو بیارید شعبه ما. کارهاتون رو با یه تماس راه میندازم!

 

 

از همه کس رمیده ام، با تو درآرمیده ام

جمع نمیشود دگر آنچه تو می پراکنی

سعدی جان

۳ نظر ۲ لایک

مرداد

آیا شما هم توجه کردید که هر سال در ماه مرداد حداقل یک روز بارانی داریم؟ :)

 

خیلی دلم میخواد شجاع باشم و یک تصمیم درست رو بگیرم و عملیش کنم. نمیدونم دقیقا از چی میترسم اما میترسم...

۵ نظر ۱ لایک

این مدعیان

تا به حال محله شوش ،نه پاساژهای شوش، تاکید میکنم محله شوش رفتید؟ اگر بودجه تون اجازه میده، چند تا ساندویچ ساده کوکو یا الویه بخرید و یکبار به قصد توزیع بین کارتن خوابها برید اونجا. بعد بیاید درباره حکومت مستضعفین و آیه زیبای  وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَ‏ عَلَى‏ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین  و شدت پیاده سازی این آیه در بستر جامعه اسلامی صحبت کنید :)

مهمترین دستاورد شما چیست؟ آبرسانی به روستاهای محروم؟ نه! مهمترین دستاورد شما خشک کردن دریاچه ها و رودخانه و تالاب های چندین هزارساله است.

مهمترین دستاورد شما ایجاد چندین هزار دانشگاه حتی در دورترین روستاهاست؟ نه! مهمترین دستاورد شما فرار هزاران انسان صاحب هوش و مهارت و ثروت است.

مهمترین دستاورد شما ایجاد چندین هزار موقعیت شغلی جدید است؟ نه! مهمترین دستاورد شما قرار دادن انسان های بی ربط در جایگاه های استراتژیک است.

 

در بخش ستاد یک بانک مهم و بزرگ، درحالیکه ساعت کاری از 6 صبح شروع میشه، خانم مسئول بهم گفت "چه خبره ساعت 6:30 اومدی! دفعه بعد 8 به بعد بیا!" و به بازی با گوشی مشغول شد! این مملکت حال ِ حاضر ماست :)

 

 

 

گفت: دینت چیست؟ گفتم: اهل ایمانم هنوز

ار مسلمانان ملولم، پس مسلمانم هنوز!

حسین جنتی

۵ نظر ۰ لایک
گفتند:

یافت می‌نشود

گشته‌ایم ما!
آرشیو مطالب
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۲ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۲ ( ۳ )
مهر ۱۴۰۲ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۲ ( ۷ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱۱ )
تیر ۱۴۰۲ ( ۶ )
خرداد ۱۴۰۲ ( ۷ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۲ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۵ )
دی ۱۴۰۱ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۳۰ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
دی ۱۳۹۶ ( ۱۳ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۷ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۲۵ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۲۴ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۲۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۷ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۲۱ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۱۷ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۲۳ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۱۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۱۱ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۵ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
تیر ۱۳۹۴ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۴ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱ )
شهریور ۱۳۹۲ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۲ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۲ ( ۳ )
دی ۱۳۹۱ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۱ ( ۳ )
آبان ۱۳۹۱ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۱ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۱ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۱ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۱ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۱ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۰ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۰ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۰ ( ۲ )
موضوعات
دوستشان دارم (۲۶۶)
از خود نوشته‌هام (۴۵)
جامعه نشناسی (۷۹)
اتوبوس نوشته (۱)
صرفا تراوش ذهنی (۷)
موسیقی متن (۳۲)
آرزوهای ساده (۸)
تناسخ (۲)
اقتصاسی (۱۰)
دوستشان ندارم (۳)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان