نفر اول

نفر اول بودن خیلی مسئولیت دارد! گاهی شده بفهمید که همه منتظرند یک نفر بلند شود تا بقیه هم همراهی اش کنند؟ انگار این نفر اول بودن باید در خون کسی باشد یا در جبینش چین بیشتری که نشانه اوّلیّت است، داشته باشد! آدمها فکر میکنند حتما باید یکی زودتر از آنها کاری را شروع کند و آنها دنباله رو باشند. کمتر کسی میخواهد و میتواند یک عده را به دنبال خودش بکشاند. حتی ممکن است یک نفر پر از ایده های سودآور باشد اما چون خیال میکند هیچ کس حاضر نیست روی طرحش سرمایه گذاری کند، آنقدر آن ایده در مغزش می ماند تا میپوسد و روزی که آن ایده در ذهن یکی از نفراولی ها جرقه میزند و بکارش میگیرد، به خودش افتخار میکند که زودتر از همه این ایده به ذهنش رسیده اما خب عملیش نکرده است! به کسی که دوستش دارد حرفی نمیزند و منتظر میماند تا او اول بگوید و هیچ کس تا ابدالدهر نفر اول نمیشود! برای اعتراض به کلاس ِ بی محتوای استاد هیچ کس کلاس را ترک نمیکند و همه منتظرند تا یک نفر، اول از همه بلند شود و سایرین هم به دنبالش! هیچ کس به راننده غیر خطی که گرانتر از خطی ها کرایه میگیرد اعتراض نمیکند و همه منتظر میشوند تا یکی دیگر اعتراض کند و نهایتا همه به پول ناحق دادن راضی میشوند! میداند که در کشور ما در حوزه x هیچ کس کار نکرده و این حوزه بکر، فوق العاده سودآور است، اما منتظر میشود تا کس دیگری اول وارد این حوزه شود و وقتی تمام امتحانهایش را پس داد، خودش هم وارد شود و تمام افتخارش هم این است که خودش به تنهایی و نفر اول، بکر بودن این حوزه را کشف کرده اما خب چون زرنگ بوده نشسته و تماشا کرده است! خیلی ها هم ترس از نفر اول بودن را پشت نقاب قسمت و تقدیر و گذشت و... پنهان میکنند! اما همه اینها یک مشت آدم ترسو هستند!

البته نه اینکه چون من این حرفها را نوشتم از تمام اینها مبرّی باشم، اتفاقا خودم در تمام اینها نفر اولم!
۱ لایک
۱۰ تیر ۰۸:۵۴ شاهین ام
زیبا بود،درسته
۱۰ تیر ۱۱:۱۰ علی رحمانی پور
زیبا بود
من شاید بگم اصلا بقیه برام مهم نیست و کار خودمو میکنم
شاید به تعبیر شما همیشه نفر اولم و کاری ندارم نفر دومی باشه یا نه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گفتند:

یافت می‌نشود

گشته‌ایم ما!
آرشیو مطالب
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۲ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۲ ( ۳ )
مهر ۱۴۰۲ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۲ ( ۷ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱۱ )
تیر ۱۴۰۲ ( ۶ )
خرداد ۱۴۰۲ ( ۷ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۲ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۵ )
دی ۱۴۰۱ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۳۰ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
دی ۱۳۹۶ ( ۱۳ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۷ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۲۵ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۲۴ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۲۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۷ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۲۱ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۱۷ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۲۳ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۱۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۱۱ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۵ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
تیر ۱۳۹۴ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۴ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱ )
شهریور ۱۳۹۲ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۲ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۲ ( ۳ )
دی ۱۳۹۱ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۱ ( ۳ )
آبان ۱۳۹۱ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۱ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۱ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۱ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۱ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۱ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۰ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۰ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۰ ( ۲ )
موضوعات
دوستشان دارم (۲۶۶)
از خود نوشته‌هام (۴۵)
جامعه نشناسی (۷۹)
اتوبوس نوشته (۱)
صرفا تراوش ذهنی (۷)
موسیقی متن (۳۲)
آرزوهای ساده (۸)
تناسخ (۲)
اقتصاسی (۱۰)
دوستشان ندارم (۳)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان