بارون میاد... شکر :)
باران که میبارد جدایی درد دارد
دل کندن از یک آشنایی درد دارد
وقتی به زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت روز رهایی درد دارد
مجتبی شریف
بارون میاد... شکر :)
باران که میبارد جدایی درد دارد
دل کندن از یک آشنایی درد دارد
وقتی به زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت روز رهایی درد دارد
مجتبی شریف
یه رابطه ای تو دنیا بین برخی پارامترها برقراره که تو ایران یه جور خاص دیگه ای برقراره. مثلا قیمت نفت و بنزین تو کل دنیا بهم وابسته اند و اگه نفت گرون بشه، بنزین هم گرون میشه و الان که نفت ارزون شده، بنزین هم تو اروپا ارزون شده. اما اینجا روابط بین پارامترها خیلی جذابتره. نفت گرون بشه بنزینم گرون میشه، اما اگر نفت ارزون بشه واسه خودش ارزون شده، بنزین هیچ تغییر قیمتی نمیده. یا مثلا وقتی برف میاد ترافیک سنگین میشه، اما وقتی برف قطع بشه ترافیک سبک نمیشه بلکه با برف بعدی سنگین تر میشه. خداییش روابط خودمون خیلی هیجان انگیزترن.
می بندم این دهان پر از حرف را ولی
آخر سکوت لعنتی ام داد می زند
سید تقی سیدی
شعر فاخر (بر وزن سینمای فاخر) داره رو به نابودی میره. البته هنوز کسانی هستند که حفظش کردند اما خیلی نمیشه به آینده خوش بین بود. قدیمها همین اشعار فاخر بین مردم خونده میشد و باب میلشون بود، اما امروز سلیقه ها تغییر کرده و اشعار پست مدرن می پسندند. اشعاری که کلیدواژه هاشون: سیگار، مست، مشروب، تیغ، افسردگی، تختخواب، دود، ریمل، رژلب و... است. یعنی بچه های ما باید بین این کلمات مراعات النظیر پیدا کنند، صنعت فساد هم به زودی یکی از صنایع ادبی میشه!
درسامو تند تند خوندم، تموم شد :دی یکی از نرم افزارهای بسیار کاربردی رو یادم رفته. این روزها باید برای اون و چند نرم افزار دیگه وقت بذارم. بعد از امتحانات هم دو تا کلاس مهم! یعنی اگر من این کارا رو انجام ندم، مستحق کتکم!
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و نا گاه بهم می ریزد
فاضل نظری
اخبار مثل جغد شوم فقط خبر بد داره برای گفتن!
در بیشتر کشورهای توسعه یافته، بودجه قابل توجهی به تحقیق و پژوهش تخصیص داده میشه. اصلا هر سازمانی که به مشکل برمیخوره، تو دانشگاه ها پروژه تعریف میکنه و بودجه به دانشگاه ها میده تا دانشجوها روش تحقیق کنن. در اکثر موارد هم موفق میشن. حالا اینجا تو هیچ سازمانی برای دانشجوها تره هم خرد نمیکنن. فقط دنبال آدمهایی با سابقه کار 10 سال به بالان. سازمانها بیشتر شبیه موزه ان، بس که آدمای عتیقه و فسیل دور خودشون جمع کردن :دی دولت هم از این مسئله مستثنی نیست. اوج فاجعه اینجاست که نه تنها عضو جوان و تازه نفس رو نمیپذیرن، که حتی به علم و تکنولوژی روز هم اعتماد ندارن. یکم هم به ریسک پذیر نیودنشون برمیگرده. دلشون نمیخواد که خودشون نوآور باشن، صبر میکنن از نوآوری دیگران که امتحانشو پس داده کپی کنن. همیشه هم عقب می مونن.
خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد
مولانا
هوا انقدر کثیفه که امروز سر کلاس سوزش چشم امانم رو بریده بود، اشکم سرازیر بود. همچنان هم میسوزه. من جای این خانومها و آقایون به اصطلاح مسئول بودم خیلی محترمانه استعفا میدادم. یعنی انقدر نمیفهمن که باید پیشگیری کنن! الان تازه یادشون افتاده فلان کارخونه رو تعطیل کنن، فلان معدن رو ببندن، طرح نفروشن و... واقعا همه تلاششون همینه. اصلا مگه بیشتر از این ازشون کاری ساخته است؟
از ماست که بر ماست. اونا که تقصیر ندارن.
حالا این انتخابات پیشرو هم مثل گذشته خواهد بود. نه مردم آگاهتر شدن، نه بزرگان خداشناس و مسئولیت پذیر. ما میریم به خواننده و ورزشکار و گوینده و بازیگر و بستگان شخصیتهای از دنیا رفته رای میدیم، به خودمون که انقدر آدم شناسیم و افراد با صلاحیت رو سه سوته شناسایی میکنیم افتخار میکنیم، در رکود و آلودگی و دروغ و خیانت و بی عزتی و بیکاری و بی سوادی و فرارمغزها و ... به زندگی ادامه میدیم.
و همچنان از ماست که بر ماست...
یکی از دوستانم که سابقا یک ترم هم اتاقیم بود، برای چندمین بار نامزدیش رو بهم زد! شاید ۷ یا حتی ۸مین بار. آدمها ایراد خودشون رو نمیبینن. به نظرم دختر خاصیه و کنار اومدن باهاش یکم سخت. با تمام ویژگی های خوبش اما کمی نامتعادل بود. یه روز چادری و محجبه، یه روز با مانتوی گلبهی و آرایش! خیلی رفتارهای دیگه هم داشت که برام عجیب بودن. اما چیزی که جالبه اینه که هر بار تقصیر رو به گردن دیگران می اندازه و فکر نمیکنه شاید خودش هم مقصر باشه. الله اعلم، I dont know.
شرکت زیمنس یه رسم خیلی قشنگی داره. اینکه اگر نخواد با شرکتی قرارداد برای خرید ببنده حتما علتش رو به اون شرکت اطلاع میده. بعد اون شرکت میتونه ایرادش رو رفع کنه و دفعه بعد با زیمنس مشارکت داشته باشه. خوب میشد اگر ما هم تو روابط مون، از روی محبت و نه غرض ورزی، کاستی هامون رو بهم منعکس میکردیم. اغلب انتقاد پذیر که نیستیم هیچ، انتقاد گریزیم!
از انتخاب عنوان برای پستها بدم میاد. زورکی باید عنوان بذارم. عنوان ندارد خب! تازه تکراری هم نباید باشه...
ای آنکه طبیب دردهای مایی
این درد ز حد رفت، چه می فرمایی؟
مولانا
درس دارم! یک ترم درس خوندم که آخر ترم درس نخونم اما جون به جون اساتید ایرانی کنن، امتحان پایان ترم براشونمهمه. یکی نیست بگه پس چرا انقدر طول ترم ما رو شکنجه دادن؟! یک عالمه باید جزوه حفظ کنم، ستم مسلمه! :(
خیلی اتفاقات جالبی داره میفته که همگی ضد و نقیضن. درحالیکه به نظر میاد اکثریت طرفدار پرزیدنت وقت باشن، سخنرانی هاش با دانش آموزایی که زورکی بردنشون برگزار میشه. جدا تحریمها برداشته میشه؟ اتفاقات حاشیه ای کاملا نقیض این موضوعه. خدا عاقبت ما رو با این جماعتِ ... بخیر کنه.
هنوز قشر تحصیلکرده ما دید سیستماتیم ندارن. این مجلسی های محترم چنان در تلاشن که تو وقت باقی مانده قانون تصویب کنن که انگار به تعداد قانونهای تصویب شده قراره کارت صد آفرین بگیرن. حالام افتادن به جون نحوه سنجش تحصیلات تکمیلی!
تو مترو ایستگاه به ایستگاه قیمتها متفاوته. تجریش فال ۲۰۰۰ تومن، پانزده خرداد ۵۰۰ تومن!
به جز تو قلب خودم را به هیچ کس نسپردم
تو هم غمی به جهانم اضافه کردی و رفتی
امید صباغ نو
بعضی آدمها موقع عصبانیت به آدم دیگه ای تبدیل میشن. شاید هم همون موقع خود واقعیشون میشن. ترسناکن!
گذر زمان هم ترسناکه!
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصلها را میدانم
و حرف لحظه ها را خوب میفهمم...
فروغ فرخزاد
بعضی ازقواعدی که توی بازاریابی وجود داره، برگرفته از فرهنگ مردمه. این نشون میده چقدر حضور داشتن تو بازارهای جهانی سخته. خصوصا برای ما ایرانی ها که برای پارامتری مثل فرهنگ اصلا ارزش قائل نیستیم. منتظر روزیم که با سلام و صلوات عضو رسمی WTO بشیم. یعنی چند تا شرکت مقاومت میکنن و پابرجا می مونن؟ خیلی کنجکاوم.
یه درس رو بیست میشم فقط حیف که جبرانیه و رو معدل تاثیر نداره. کاش چهار واحدی بود!
ای کاش عشق را زبان سخن بود! شاملو
کتابهایی که دوران نوجوونیم خوندم کتابهای خاصین. یادمه اون دوران خوندن یه سری از کتابها یه جور پرستیژ بود. مثلا عقاید یک دلقک، مسخ، خرمگس و... اصلا اگه اینا رو نخونده بودی یا مثلا طرفدار صادق هدایت نبودی از مرحله پرت محسوب می شدی! یادش بخیر...
بهترین چیزی را که دوست دارید مردم درباره شما بگویند درباره مردم بگویید. امام محمد باقر ع