ما دو پیرهن بودیم
بر یک بند
یکی را
باد برد
یکی را
باران هر روز
خیس میکند!
رویا شاه حسین زاده
این روزها پول وسیله خوبی برای امتحانه. مثل وقتی که مطمئن هستن که سیستم بانکداری براساس رباست اما دنبال بانکی میگردن که سودش بالاتره، اضافه کاری پر میکنن درحالی که کاری برای انجام نیست، با پارتی مشغول کار میشن، بدون نوبت وام میگیرن و...
یکی از اساتیدمون که خیلی خیلی استاد خوبی هستن، از دقتشون در تصحیح اوراق امتحانی تعریف میکردن و اینکه ما حق داریم تا یک هفته اعتراض کنیم حتی میتونیم برگه مون رو ببینیم و همه اینها از نظر ایشون هیچ مشکلی نخواهد داشت. ما چنان متعجب بودیم که انگار چه لطف بزرگی داره در حقمون میشه! تا امروز که سه تا از نمره هامون کاملا ناعادلانه بودن!
از دیده ها و شنیده هام خجالت میکشم. از اینکه میبینم مردم آزادی رو چی تعریف میکنن، رفاه رو به چه چیزهایی ترجیح میدن، به آدمهایی که از خودشون میگذرن و شهید میشن چه نسبتها که نمیدن، حجاب رو نماد چه چیزها که نمیدونن، الگوهاشون چه کسانی که نیستن و...
به یاد آن کسی که چشمهایش برده جانم را
تفال میزنم هر شب مفاتیح الجنانم را
کمی از دردها را با بتم گفتم، مرا پس زد
دریغا که خدایم هم نمیفهمد زبانم را
سید تقی سیدی
تعریفمون از تولید علم خیلی جالبه!
تا امروز هیچ کدوم از دوستانم که شاغلن از محیط کارشون راضی نبودن. دوست ندارم وقت مفیدم تو محیطی بگذره که دوستش ندارم. همش دلم میخواد این یه مرحله از زندگیم رو تا جایی که میشه به تعویق بندازم. بیشتر دلم میخواد برای خودم کار کنم. چند ایده دارم، یکیشون که تا به امروز نمونه اش رو ندیدم، الان زمان مناسبی براش نیست. دومی تکراریه اما صنعتیه که جای رشد داره، سومی هم جدید نیست اما راحت میشه بهش وارد شد ولی هزینه اش فوق العاده بالاست!
آینده پژوهی خیلی رشته جالبیه :)
پرستویی که با تو هم قفس باشد نمیترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را
علی سلیمانی
شعر کوتاه ولی حرف به اندازه کوه
باید این قائله را "آه" به پایان ببرد
حامد عسکری
از صبح که یکی از نمره های ترم گذشته مون سرانجام اعلام شد و رویتش کردم، به این نتیجه رسیدم هرچی کمتر تلاش کنی موفقتری یا حداقل کمتر حرص میخوری. از این رو از صبح تصمیم گرفتم کاملا دقیقه نودی و سرسری و خیلی سطحی با مسائل درون دانشگاهی، از حضور به موقع در کلاس و تحویل تمرین و پرزنت گرفته تا فکر کردن به پایان نامه خوب و کاربردی، برخورد کنم. از صبح فقط وقت تلف کردم. اصلا لذتی که در تلف کردن وقت هست در استفاده درست ازش نیست.
هستی ولی من حسرتت را بر دلم دارم
هستی ولی جای نفس هی آه می آید
حسین زحمتکش