resolution

every new year is a good opportunity to review my last year and plan for my new resolutions. while im in love with studying, im tired of it because of the boring educational system! im tired of exams, my thesis, and all certificates. im done with them. but i have to continue this exhausting path! i decide to be more patient, to have more fun, to finish my book, to study phd, to be more meticulous, to spend more time with my family, to be more useful and helpful, not to forget to chase my dreams, to be a better human being, to write more, to give gifts more, to keep in touch more friends, and the most important one: to waste my money less :D


هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق! حلالت
فاضل نظری
۲ نظر ۲ لایک

hard

there are many things hard to do, but not impossible to do. if something is easy, that is not mine!


آراسته ظاهریم و باطن، نه چنان
القصه چنان که می‌نماییم نه‌ایم
شیخ بهایی
۰ نظر ۱ لایک

Creation

although there are many perfect beliefs, im tired of being follower! i wanna be a creator. creation makes me delightful!


spring poem please :)

چنان که یخ‌زده تقویم‌ها اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار، کافی نیست
فاضل نظری

۰ نظر ۳ لایک

i have nothing left of u

i have a hunger to experience challenging situations! the best criteria to separate useful ones from useless ones!


i dont have any idea why i like this music so much:

Celine Dion - Si je n'ai rien de toi

۰ نظر ۲ لایک

doubt

these days, the only thing that im sure about, is that im not sure!

۴ نظر ۴ لایک

ایده‌آل‌گرایی

برای خوب و بد بودن، حد وسط ندارم! درحال حاضر با یک بی‌چاره‌ای طوری بد شدم که خودم هم دلم براش می‌سوزه! اصلا یادم نمیاد آخرین باری که از کسی انقدر بدم اومده، کی بوده! گاهی فکر می‌کنم خودش من رو به این مسیر آورده و از من چه انتظاری می‌تونه داشته باشه جز ادامه راه؟ یک حس قوی‌ای در من وجود داره که حتما باید کاری رو که شروع کردم تموم کنم، اون هم به بهترین شکل! طبق همین اصل ساده جهان شمول، باید به بهترین شکل باهاش بد باشم :)


۶ نظر ۳ لایک

دنیای آیینه‌ای

به گذشته نگاه می‌کنم! نمودار تغییراتم یک نمودار نمایی با شیب مثبت عجیبی است! نوجوان بودم و کم حرف و خجالتی! می‌دیدم که گرچه من درسم بهتر است، اما بغل‌دستی متقلبم از من قابل اعتمادتر است! گرچه شعرهای من بهتر است، اما ترانه‌ها مسخره یک نفر دیگر تشویق می‌شود! گرچه من زبانم بهتر است، اما دیده نمی‌شوم! می‌دیدم که کمتر از آنچه که واقعا هستم دیده می‌شوم! فهمیدم که خجالتی بودن آدم را عقب می‌اندازد! فهمیدم که باید تغییر کنم و خودم را درون هرآنچه که از آن می‌ترسیدم، انداختم! در جمع بلند شعرهایم را خواندم! روزهای اول صدایم به وضوح می‌لرزید اما شعرم انقدر خوب بود که لرزش صدایم دیده نشود! در درس‌ها بیشتر داوطلب شدم، بیشتر کار پژوهشی کردم، در مدرسه دنبال همه دست‌به‌قلم‌ها گشتم و برای خودمان جمع شاعرانه کوچکی درست کردم! پیشنهاد چاپ نشریه دانش‌آموزی را دادم و نوشته‌های بچه‌ها را آنجا چاپ کردم. انقدر ترس را کنار گذاشتم که دیگر کسی من را دختر خجالتی نمی‌دانست! آدم‌ها فراموشکارند و زود فراموش کردند که من چه بودم و امروزِ من را باور کردند!
یک روز باید با خودت رو راست شوی و ببینی واقعا نسبت به دیگران در چه سطحی هستی! نه مغرور باشی و هچ کس را بهتر از خودت نبینی، و نه خودکم‌بین باشی و خودت را بهتر از هیچ کس! باید دقیقا بدانی کجا ایستادی، چه داری، چه می‌خواهی و کجا باید بروی! بعد ناگهان می‌بینی دنیا با تو هم‌قدم شده!
دنیا مثل یک آینه بزرگ است، هر چه به او بدهی به تو برمی‌گرداند!


۲ نظر ۳ لایک

گل‌افشانی

هر بار که در یک موقعیت بسیار دشوار قرار می‌گیرم به خودم نهیب می‌زنم که یادت باشه هیچ وقت هیچ چیز به سختی‌ای که بنظر میاد نیست! همیشه هم نبوده و همیشه هم نخواهد بود. یک تعدیل‌گر درونم هست که می‌تونه شرایط سخت رو آسون کنه!


دور باد از تو دمِ سردِ خزانم، کامروز
برگ‌ریزان من آغاز گل‌افشانی توست!
حسین منزوی
۰ نظر ۱ لایک

سناریو

چند سناریو برای آینده نزدیکم دارم:
اول اینکه مثل بچه‌های خوب دکتری رشته خودم رو، در همین دانشگاه فعلی ادامه بدم. هم اساتید رو می‌شناسم و هم رشته خوبیه. دوری از خانه و خانواده هم نداره، هزینه هم نداره.
دوم اینکه، دوباره ارشد بخونم! از مدیریت مالی خیلی خوشم میاد. هروقت بهش فکر می‌کنم وسوسه می‌شم بخونمش!
سوم اینکه اپلای کنم و برم!
چهارم اینکه به رویاهام بپردازم و دوباره کارشناسی بخونم، اما اینبار ادبیات، عشق قدیمیم!
پنجم اینکه کارشناسی بخونم اما طب سنتی که به این رشته هم بسی علاقمندم!
ششم اینکه ترک درس و مشق کنم و یه جماعتی رو راحت کنم! خانواده‌ام خسته شدن انقدر که من درباره این موضوع مرددم! جداً نمی‌تونم تصمیم بگیرم...
۲ نظر ۰ لایک

گنجایش

امروز دو ساعت جلوی اتاق استادم منتظرش بودم. یاد حرفای رئیس دانشکده افتادم که در جواب دانشجوها که معترض بودن چرا برنامه‌هاشون انقدر در طول هفته پراکنده است، گفت: دانشجو اصلا نباید از دانشکده بیرون بره! اینجا بوفه هست، سایت هست، آلاچیق و نیمکت هست، کتابخونه هست! واقعا چرا ما نمی‌مونیم دانشکده؟
یکی از دانشجوهای مذکر استاد راهنمام داشت به استادم می‌گفت که برای انتخاب موضوعش حداقل صد تا مقاله خونده. من هشت تا مقاله خوندم، بیست و چهار صفحه ادبیات تحقیق نوشتم، البته هنوز ترجمه نکردم که قطعا فارسیش بیشتر می‌شه. بنظرم غلو کرد وگرنه من تو ذات این پسرا نمی‌بینم که فقط برای انتخاب موضوع صد تا مقاله بخونن، اونم حداقل! من جای استادم بودم می‌گفتم تا آخر شب خلاصه همشونو برام میل کن!



گنجایش دیگری ندارد دل من
هم‌چون قدح شراب، لبریز توام!
شفیعی کدکنی
۴ نظر ۲ لایک
گفتند:

یافت می‌نشود

گشته‌ایم ما!
آرشیو مطالب
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۲ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۲ ( ۳ )
مهر ۱۴۰۲ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۲ ( ۷ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱۱ )
تیر ۱۴۰۲ ( ۶ )
خرداد ۱۴۰۲ ( ۷ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۲ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۵ )
دی ۱۴۰۱ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۳۰ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
دی ۱۳۹۶ ( ۱۳ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۷ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۲۵ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۲۴ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۲۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۷ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۲۱ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۱۷ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۲۳ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۱۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۱۱ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۵ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
تیر ۱۳۹۴ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۴ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱ )
شهریور ۱۳۹۲ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۲ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۲ ( ۳ )
دی ۱۳۹۱ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۱ ( ۳ )
آبان ۱۳۹۱ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۱ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۱ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۱ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۱ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۱ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۰ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۰ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۰ ( ۲ )
موضوعات
دوستشان دارم (۲۶۶)
از خود نوشته‌هام (۴۵)
جامعه نشناسی (۷۹)
اتوبوس نوشته (۱)
صرفا تراوش ذهنی (۷)
موسیقی متن (۳۲)
آرزوهای ساده (۸)
تناسخ (۲)
اقتصاسی (۱۰)
دوستشان ندارم (۳)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان