توی فیلم فایت کلاب یه سکانسی هست که برد پیت داره توی زیرزمینی که پنهانی به فایت کلاب تبدیلش کرده، از صاحبش کتک میخوره. با هر مشتی که میخوره میخنده! براش مهم نیست که داره زخمی میشه و فقط به چیزی که میخواد فکر میکنه. زندگی دقیقا همون صاحب زیرزمینه که بیرحمه و فقط بهت مشت میزنه. اما تو باید پررو باشی و تو چشماش نگاه کنی و بهش بگی: فقط همین؟
دلم میخواد همیشه همینقدر در برخورد با زندگی پررو باشم اما گاهی که میبینم جای اینکه زندگی مشتش رو به خود من، به خودِ خودِ من، بزنه، داره به عزیزانم آسیب میزنه، میفهمم که باید یه جاهایی فقط نشست و تماشا کرد. زندگی هم در یک چرخه یادگیرنده افتاده و پررو شده و خوب فهمیده وقتی نمیتونه خودتو از پا بندازه، باید چکار کنه.
زندگی بر گردن افتاده است یاران چاره چیست
چند روزی هرچه باداباد، باید زیستن!
بیدل
۹ تیر ۰۰