چقدر روزهای خوب زود میگذرن. راستش روزهای سخت هم زود میگذرن.
قبلتر خودم رو در یک مسیر افقی در حال حرکت میدیدم. الان سوار چرخ و فلکیم که یک حرکت عمودی هم داره ولی فقط خودم میبینمش.
چرا انقدر انتخاب کردن سخته. ولی دلخوشم به اینکه هرقدر هم سخت باشه، میگذره. کاش بخیر بگذره!
ای عشق! الحق که در سادهترین شکلی و پیچیدهترینی!
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشقکشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست
و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلبشناسی ز که آموخته بود
اینا چی میگن؟