باغ گل

من اصطلاحا morning person هستم. دوست دارم کارهایی مثل سرکار رفتن یا درس خوندن رو از زودترین زمان ممکن در صبح شروع کنم، و از ظهر دیگه کسی کاری بهم نداشته باشه و زمانم برای خودم باشه. در این میون، پیش اومده روزی که مرخصی بودم و دلم خواسته اول صبح برم خرید، اما همه پاساژها از ۱۰-۱۱ باز میشن. دلم خواسته اول صبح خرید خونه رو انجام بدم اما میوه فروشی ها تازه از ۱۰-۱۱ شروع بکار میکنن. گاهی روزهای تعطیل میریم باغ گل. از کانسپتش خوشم میاد. هم صبح زود شروع بکار میکنه، هم قشنگه، هم خوشبوعه، هم خلوت.

 

 

رها کردم جهان را باشد ارزانی ارزن ها

که یک جو معرفت پیدا نشد مابین خرمن ها

علیرضا بدیع

۰ نظر ۲ لایک

رقیب

به تجربه اینو متوجه شدم معمولا مردها ترجیح میدن همسرانشون آدمهای قوی ای نباشن. زن های قوی به مردها احساس ضعیف بودن میدن. جای اینکه احساس کنن همسرشون یک همراه قویه، اونو یه رقیب میبینن!

 

 

هرجا هوا مطابق میلت نشد، برو

فرق تو با درخت، همین پای رفتن است

سعید صاحبقلم

۰ نظر ۰ لایک

زیبا

ما که اصلا شبیه شعارامون عمل نمیکنیم چرا خب اصلا میگیم شون؟ بنظرم خیری که در کمتر حرف زدن هست در هیچ عمل صالحی نیست.

چرا اینو گفتم؟ دخترهای زیبا معمولا شانسهای بیشتری پیش رو دارند. گرچه همه میدونیم نه زیباها تلاشی برای زیبا بودن کردند و نه نازیباها قصوری! ولی خب باهاشون عادلانه برخورد نمیشه. زیبای بی هوش زندگی بهتری داره نسبت به نازیبای باهوش.  حتی در اجتماع هم به زیباها توجه بیشتری میشه.

 

 

موسیقی متن: چه بی اثر میخندم، چه ثمر میگریم...

 

۰ نظر ۰ لایک

مرادی

خواب میدیدم رفتیم یه خونه باغ قشنگ که برای یه آقایی به نام مرادی بود! اسم خانمش هم نازنین بود! گرچه هر دوشون تو خوابم غایب بودن و فقط میدونستم این شخصیتها وجود دارند. دو تا درخت خیلی قشنگ تو باغشون بود. روی تنه یکیش پر از ارکیده بود!! یکی هم درخت بود اما مثل رز رونده بود. یه خانمی بهم گفت آقای مرادی گفته این درختا برای توئه و بخاطر تو اینا رو کاشته. گویا آقای مرادی منو دوست داشته ولی رفته نازنین رو گرفته! بعد تو خواب اینم میدیدم که بقیه میگفتن نازنین این درختا رو خیلی دوست داره و خیلی مراقبشونه. طفلی نازنین 😁 توی باغشون سقاخونه و امامزاده هم داشتن! 

 

 

چقدر برای ما مردم تحمل کردن راحتتر از تغییر کردنه...

جیمز هالیس، یافتن معنا در نیمه دوم عمر

 

۰ نظر ۱ لایک

غر

از ۱۵ شهریور برامون باجه عصر گذاشتن و تا ساعت ۴ سرکاریم. تا میرسم خونه وقت خوابه و باید استراحت کنم که دوباره برم سرکار. خیلی روزهای شلوغیه و اصلااا نمیفهمم مردم این همه کارت بانکی رو میخوان چکار؟ ۹۰ درصد کارهای بانکی رو میشه با گوشی انجام داد اما میان تو نوبت منتظر میشن که ما براشون انجام بدیم. بدجوری مریض شدم دکتر میگه ویروس جدیده و ۳ ماه سرفه خواهم کرد!! دانشگاه نمیتونم برم و فک کنم دیگه این ترم حتما اخراج بشم! 🤔 قند خونم رفته بالا و دکتر گفته اگر رعایت نکنم میتونه به دیابت تبدیل بشه. همه اینا به کنار. هوا خوب شده دلم میخواد با همه مهربونتر باشم به جز همکارانم که انقدررر سرشون غر میزنم بنظرم ازم حالشون بهم میخوره 😁 زیبا نیست؟

منصفانه که فکر میکنم مدتیه بداخلاق و تلخ شدم. بی حوصله ام. خسته ام. دلم میخواست میتونستم یکم زندگی رو بیشتر آسون بگیرم.

 

 

ز توفان خفتگان کوچه را آگاه دار امشب

که سیل گریه این دیده بیدار می آید

حروف نامه ام بی نقطه آن بهتر که از چشمم

بسست این قطره های خون که بر طومار می آید

 

اوحدی

۰ نظر ۱ لایک
گفتند:

یافت می‌نشود

گشته‌ایم ما!
آرشیو مطالب
آبان ۱۴۰۳ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۳ ( ۵ )
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۳ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۳ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۳ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۲ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۲ ( ۳ )
مهر ۱۴۰۲ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۲ ( ۷ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱۱ )
تیر ۱۴۰۲ ( ۶ )
خرداد ۱۴۰۲ ( ۷ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۲ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۵ )
دی ۱۴۰۱ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۳۰ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
دی ۱۳۹۶ ( ۱۳ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۷ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۲۵ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۲۴ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۲۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۷ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۲۱ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۱۷ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۲۳ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۱۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۱۱ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۵ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
تیر ۱۳۹۴ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۴ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱ )
شهریور ۱۳۹۲ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۲ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۲ ( ۳ )
دی ۱۳۹۱ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۱ ( ۳ )
آبان ۱۳۹۱ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۱ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۱ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۱ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۱ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۱ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۰ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۰ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۰ ( ۲ )
موضوعات
دوستشان دارم (۲۷۸)
از خود نوشته‌هام (۵۲)
جامعه نشناسی (۸۶)
اتوبوس نوشته (۱)
صرفا تراوش ذهنی (۷)
موسیقی متن (۳۲)
آرزوهای ساده (۸)
تناسخ (۲)
اقتصاسی (۱۰)
دوستشان ندارم (۳)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان