دلم برای امتحان داشتن بسی تنگ شده. نزدیک به یکساله که هیچ امتحان خاصی نداشتم. خوشحالم که اسفند یک امتحان مهم و تیر یک امتحان مهمتر دارم!
از اثبات کردن خودم به دیگران هیچ خوشم نمیاد، اما مدام در موقعیتی قرار میگیرم که مجبورم به آدمهایی که ذهن قالبی و بسته دارند و در یک دنیای مسقّف زندگی میکنند ثابت کنم که گرچه از اونها کم سنترم، گرچه تجربه کمتری دارم، گرچه اونها مَردن (!)، اما من چیزی میدونم که اونها نمیدونن، چیزی بلدم که اونها بلد نیستن، از دیدی به موضوع نگاه کردم که اونها نکردن و این سیکل تکرارشوندۀ آزاردهنده، همچنان هست...
ای زندگی برنَدار دست از امتحانم! :)
۱۲ آذر ۹۶