قدیمها مردم دور کرسی می نشستند و با هرچی که داشتند از مهمون پذیرایی میکردند. ما طبق معمول اصل مطلب رو فراموش کردیم و عید رو هم بهانه ای برای خودنمایی کردیم. انقدر از صبح از مهمونهای مختلف پذیرایی کردیم و دامنه پذیرایی هم گسترده بوده (با چای و شیرینی شروع و با میوه و چای دهم تموم) که الان احساس میکنم یه کوه جا به جا کردم! از این گذشته، انقدر درس دارم که نمیدونم کی باید اونا رو بخونم. اساتید گرامی فکر میکنن ما سه هفته بیکار و بی عار تو خونه داریم تخمه میشکنیم، کلی پیک بهاری بهمون دادن!
کاش که همه خانواده ها همیشه سفره شون پر باشه. کاش که آدمهای دلسوز و خدا ترس کرسی های کشور رو اشغال کنن. کاش که خدا بهمون بصیرت بده. کاش که کاری کنیم امام زمان زودتر بیان. آمین.
چقدر بی تو زمستان شد و بهار نشد...
۲ فروردين ۹۵