وقتی میگیم "هدف" معمولا منظورمون یه نقطه است که از بیشمار راه میشه بهش رسید. کلمات مهمن، انقدر که اگر به جای "هدف" بگیم "مسیر" دیگه معنای قبلی رو به کل از دست میده. یا وقتی میگیم "علم" همه فکر میکنن یعنی "فیزیک و شیمی و ریاضی". اما وقتی میگیم "معرفت"، همه می فهمن که منظور یا خداست یا خودمون (البته هر دوش یکیه).
من خیلی به این فکر میکنم که چرا گاهی حتی از چیزهایی که برای بدست آوردنشون زحمت کشیدم، از ته دل راضی نیستم؟! مثلا از اینکه دانشگاه زودتر تموم بشه یا یه استاد نیاد، بی اندازه خوشحال میشم. بعد با خودم فکر میکنم که من جای یک نفر رو اشغال کردم و درموردش مسئولم! پس نباید از درس و مشق فراری باشم (اما هستم، منتها یه فراری ترسو).
دلم میخواد بدونم اینایی که برای فال حافظ تفسیر مینویسن کی هستن؟ منم دوست دارم بنویسم خب!
من خیلی به این فکر میکنم که چرا گاهی حتی از چیزهایی که برای بدست آوردنشون زحمت کشیدم، از ته دل راضی نیستم؟! مثلا از اینکه دانشگاه زودتر تموم بشه یا یه استاد نیاد، بی اندازه خوشحال میشم. بعد با خودم فکر میکنم که من جای یک نفر رو اشغال کردم و درموردش مسئولم! پس نباید از درس و مشق فراری باشم (اما هستم، منتها یه فراری ترسو).
دلم میخواد بدونم اینایی که برای فال حافظ تفسیر مینویسن کی هستن؟ منم دوست دارم بنویسم خب!
۲۱ اسفند ۹۴