یکی از دوستانم که سابقا یک ترم هم اتاقیم بود، برای چندمین بار نامزدیش رو بهم زد! شاید ۷ یا حتی ۸مین بار. آدمها ایراد خودشون رو نمیبینن. به نظرم دختر خاصیه و کنار اومدن باهاش یکم سخت. با تمام ویژگی های خوبش اما کمی نامتعادل بود. یه روز چادری و محجبه، یه روز با مانتوی گلبهی و آرایش! خیلی رفتارهای دیگه هم داشت که برام عجیب بودن. اما چیزی که جالبه اینه که هر بار تقصیر رو به گردن دیگران می اندازه و فکر نمیکنه شاید خودش هم مقصر باشه. الله اعلم، I dont know.
شرکت زیمنس یه رسم خیلی قشنگی داره. اینکه اگر نخواد با شرکتی قرارداد برای خرید ببنده حتما علتش رو به اون شرکت اطلاع میده. بعد اون شرکت میتونه ایرادش رو رفع کنه و دفعه بعد با زیمنس مشارکت داشته باشه. خوب میشد اگر ما هم تو روابط مون، از روی محبت و نه غرض ورزی، کاستی هامون رو بهم منعکس میکردیم. اغلب انتقاد پذیر که نیستیم هیچ، انتقاد گریزیم!
از انتخاب عنوان برای پستها بدم میاد. زورکی باید عنوان بذارم. عنوان ندارد خب! تازه تکراری هم نباید باشه...
ای آنکه طبیب دردهای مایی
این درد ز حد رفت، چه می فرمایی؟
مولانا