به یکی از دوستان قدیمیم تو تلگرام پیام داده بودم، تو آخرین پیامم که میتونست بدون باز کردن ببینش پرسیده بودم "کدوم آموزشگاهی؟" میخواستم هم برم ببینمش هم اگر جایی مشغول تدریس نیست بهش کار پیشنهاد بدم. اما با اینکه هر روز تلگرامش رو چک میکنه پیام منو نخونده! لابد پیش خودش فکر کرده میخوام برم اون آموزشگاه و رقیبش بشم یا چیزی شبیه این. دوست قدیمی ما هم اینجوریه...
دلم میخواد هیچ دوستی نداشته باشم. اینطوری برام بهتره.
آدمای حسود بهم احساس قدرتمندی میدن. ازشون بدم نمیاد اما دلم براشون میسوزه. آدمایی که از شادی و موفقیت دیگران خوشحال میشن شخصیت سالمی دارن و خیلی هم دوست داشتنی هستن. دل آیینه ای قدرت جاذبه عجیبی داره :)
یادم میاد وقتی با همین دوست قدیمی همکلاسی بودم، یه روز معلم شیمی ازم پرسید که چرا دیروز نرفتم دفتر ازش کتاب کمک آموزشی بگیرم؟ منم تعجب کردم چون اصلا نمیدونستم جریان چیه. بعد فهمیدم که معلمم به این دوستم گفته بوده که به من هم بگه اما نگفته بود! بعد هم وانمود کرد که یادش رفته و معذرت خواهی کرد. اون کتاب یکی از منابع المپیاد شیمی بود. نه من اون المپیاد رو قبول شدم و نه اون دوستم. اما امروز که به گذشته نگاه میکنم من چیزی از دست ندادم اما اون خیلی چیزها! یکی نیست بگه چرا با این آدم دوستم!
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری
سعدی