تصمیم داشتم که این ترم هیچ فعالیت غیردرسی نداشته باشم. نه نشریه، نه شعر! نشریه که مدیر مسئولش تغییر کرده و دیگه اصلا نمیرم. اما هیچ آدم مسئولیت پذیر و قابل اعتمادی پیدا نمیکنیم که بخوایم تنها محیط فرهنگی دانشگاه رو که به هیچ سمت و سویی هم متمایل نیست، بهش بسپاریم. تازه! طبق آخرین تحقیقات انجام شده، تنها کانون شعر فعال دانشگاهی رو داریم. همه بچه های ارشد هم که از دانشگاه های مختلف از تهران تا شهرستانها میان هم تاییدش میکنن. خلاصه قرار شد امسال هم اینجا رو رها نکنیم و ... خیلی قرارهای دیگه هم شد که از حوصله اینجا خارجه.
تکلیف یکی از درسامون برای این هفته اینه که برای عناوین مختلف درس نقاشی بکشیم! خیلی خلاقانه است! تقریبا جز من همه معترض بودن! خیلی این درسمونو دوس دارم :)
امروز توی اتوبوس حافظ فرمودند: دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود/ تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود