choice

سر کلاس بازاریابی داشتیم درمورد وضعیت اقتصادی صحبت میکردیم، بچه ها ایده های جالبی داشتن که شاید هیچ وقت به گوش اونی که باید برسه نرسه. معمولا به جوونها سخت اعتماد میکنن. یکی از همکلاسی هام تعریف میکرد که تو شرکتی مشغول کار بوده و شرکت در شرف ورشکستگی!  بهشون یه پیشنهاد میده که نتیجه بررسی و تجزیه و تحلیل خودش بوده اما اونها نمیپذیرن. وقتی از یه شرکت مشاوره مدیریت کمک میگیرن، اون شرکت هم بعد از بررسی به نتیجه ای مشابه اون ایده میرسه!


باید به موضوع پایان نامه ام فکر کنم! و همینطور موضوع یه مقاله! و همینطور به یه انتخاب. خودم هم هنوز نمیدونم قراره چیکار کنم! اصلا شاید دکترا نخونم و همه این دغدغه ها هم تموم بشه. نمره هامونم نمیاد ببینم حداقل تو کلاسمون نفر چندمم! اصلا یه وضعیت سردرگمی دارم که غ ق تصوره!


اخیرا رفته بودم یه مصاحبه کاری تو یه شرکت خصوصی برای پست منابع انسانی! جالب بود که اولش که باهام تماس گرفتن پشیمون شدم و نرفتم، اما دو هفته بعد بازم باهام تماس گرفتن که اینبار رفتم. از واکنش هاشون مشخص بود که ازم خوششون اومده چون علاوه بر مهارتهای منابع انسانی، تسلط به یه نرم افزار هم براشون مهم بود که اون رو هم بلد بودم. اما یکسری مشکلاتی باهام داشتن که خیلی مشکلات رایجی هستن! مثلا اینکه تو محیط شرکت نباید چادری باشی!



دوستی همیشه با سوء تفاهم همراه است، عشق بیشتر!

نیمه غایب، حسین سناپور

۱ نظر ۰ لایک

منجی

فعال ترین و مفیدترین اعضای هر جامعه، جوانها هستن. اگر این اعضا فعال بشن، جامعه به یه جایی میرسه، اما اگه نشن؟ به جوانهای اطراف خودم که نگاه میکنم چیزی جز یه صفحه گوشی و چند اکانت تلگرام و ایمو و اینستا، چیز دیگه ای نمیبینم. از دستاوردهاشون، لایک خور بالاست! سواد، مطالعه، روحیه حقیقت طلبی، ادب، احترام و خیلی چیزهای دیگه اصلا براشون معنا نداره. اصلا از شرایط قرار گرفتن توی گروه های مختلف ضد دین بودنه. اگر ریشه های مذهبی درونت باشه ناخودآگاه از جمعشون طرد میشی. هر چه بی ادب تر باشی، باحال تر محسوب میشی! مارک ساعت، کیف و کفش، ماشین و گوشی و... همه اسباب خودنمایی شده! جالب تر اینکه اسم همه اینها تفریحه! همیشه فکر میکردم تفریح، برای اوقاتیه که از کار مفید کمی خسته شدیم، اما امروز میبینم تعریف کار مفید همین تفریح شده! دور دور کردن هم برای خودش مقوله پیچیده ایه!

هم دلم برای خودم میسوزه که بین آدمهای این چنینی گیر کردم، نه میتونم از این جامعه بیرون بزنم که باهاشون برخورد نکنم و نه میتونم بینشون باشم! وقتی کنار این آدمها هستم و میدونم که قراره من رو با این معیارها قضاوت کنند، بی نهایت براشون متاسف میشم که انقدر زندگی پوچ و بیهوده ای دارن. من که بعید میدونم این موجودات مغزی برای تفکر داشته باشن. بعید میدونم.


این روزها مردم فقط یک دسته اند: اونهایی که از فرجام برجام، شادند. اونهایی که ناشادند کوبیده میشن. چرا که اکثریت جامعه چشم به ظاهری از مسئله دوختن. و از اون مهمتر، خودخواهی بهشون اجازه نمیده دو قدم اون طرف تر رو هم ببینن. تصور مردم عامی اینه که طی چند ماه آینده گوشت و مرغ و شیر و ماست و میوه و... ارزون میشه و بیکاری هم رفع میشه! طفلکا نمیدونن چه کلاه گشادی سرشون رفته.


از این دولت و مجلس هیچ آبی برای ما گرم نمیشه. من این روزها فقط میتونم یه دعا کنم: اللهم عجل لولیک الفرج...



کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم

که باد هم نبرد نامه ای که نم دارد

صائب

۱ نظر ۰ لایک

ناچارم

از کارِ نکرده پشیمونم...



ترک می گفتمت ار بود به من، چون همه چیز

حیف در کار تو ای مرغ نفس ناچارم

اخوان ثالث

۱ نظر ۰ لایک

patience

صبور بودن خیلی سخته. ناامیدم از دیگران...

از سخت ترین لحظه های زندگی، وقتیه که میخوای تجربه یه شکست رو به کسی بگی که دیگه تجربه اش نکنه، اما اون سرسختانه میخواد که حتما خود ِ خودش تجربه اش کنه!

یکی دیگه از لحظات سخت وقتیه که راست میگی، اما کسی باور نمیکنه.

این آیه قرآن رو خیلی دوست دارم. هر وقت دلم میگیره برای خودم تکرارش میکنم و احساس میکنم حداقل خدا درکم میکنه:

و لقد نعلم انّک یضیق صدرک بما یقولون.
و ما میدانیم که از انچه آنها میگویند سینه ات تنگ میشود.
 الحجر، 97


بیا که مرا با تو ماجرایی هست... سعدی
۳ نظر ۱ لایک

فاسقین

نمیدونم گاهی سکوت کردن درسته یا نه! چون نمیدونم آدمی که امروز رو به روی من ایستاده همون آدم دیروزه یا عوض شده؟ به گفته امام علی ع (نقل به مضمون) به کسی که دیشب شاهد گناهش بودی به چشم گناهکار نگاه نکن شاید صبح توبه کرده باشه.

دوست خوب برای من بی معناست. تا به حال دوستای زیادی داشتم که خیلی هم باهاشون صمیمی بودم اما از یه جایی به بعد تغییر کردن یا وجه دیگشون برام رو شده! دخترهای زیادی که سبک زندگیشون با من زیادی فرق میکرد، و چیزهایی که برای من خط قرمز بود یا حتی فراتر از اون، براشون تفریح بود! قطعا فقط دنیای دخترها نیست که اینطور کثیف شده، اما من فقط همین بخش رو دیدم. خیلی مراقب خودتون و آدمهایی که به زندگی تون وارد میکنید، باشید!



این روزها در نبود تحریمها و بین شادی ها و امیدهامون، بد نیست نیم نگاهی و نیمچه تفکری داشته باشیم در این آیه قرآن که فرمودند:

 قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهاد فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ.
24، توبه.
۰ نظر ۱ لایک

perplex

تو تاکسی، رادیو درباره برداشته شدن تحریم ها صحبت میکرد، خانم مسن کنار دستیم پرسید "حالا یعنی چی میشه؟" راننده گفت "هیچی نمیشه!" این کوتاه ترین بحث سیاسی بود که در عمرم شنیدم!

چقدر چیزهای زیادی هست که نمیدونم. گاهی از شدت ذوق ِ فهمیدن مسئله ای، دلم میخواد گریه کنم، گاهی هم از شدت نفهم بودنم در فهم خیلی چیزها!

امروز بعد از مدتها رفتم کلاس discussion، اما با کلاس movie مواجه شدم، ولی کلاس کاملا listening بود!


آنک بی باده کند جان مرا مست، کجاست؟
مولانا
۰ نظر ۰ لایک

سما

دارم کمی از تغییر رشته ام مایوس میشم. تصورم ازش چیز دیگه ای بود. فکر نمیکردم دوره ارشد هم مثل کارشناسی با یکسری جزوه حفظی برای امتحان مواجه بشم.

یکی از بستگانمون به تازگی بچه دار شدن اما مثل اینکه مهمون ناخونده است! حتی براش اسم انتخاب نکردن! بچه معصوم بی گناهتر از اونیه که هیچ کس منتظرش نباشه و هیچ کس اندازه انتخاب یه اسم دوسش نداشته باشه. من به جاشون ذوق داشتم و مدام اسم پیشنهاد میدادم. از سما خوششون اومده بود. یعنی آسمان!

انتظارات دیگران ازم خیلی جالبه. مادربزرگم انتظار داره به محض اینکه امتحانام تموم شدن، هر روز بهشون سر بزنم، مامانم باهاش برم خرید، برادرم به جاش درس بخونم و پروژه انجام بدم، خواهرم براش انشا بنویسم و باهاش برم بستنی خوری، دوستام هر روز سینما و خرید، خودم هم که اولویت آخرم! یعنی همیشه همه گله دارن که چرا براشون کم وقت میذارم!



پیانو، فریبرز لاچینی، عاشقم من

۱ نظر ۱ لایک

temporary

از دیدی که دیگران نسبت به من دارن، میتونم بفهمم چقدر خطای ادراکی مون زیاده و چقد درباره هر کسی زود صاحب نظر میشیم. گاهی درموردم نظرات عجیبی میدن و از رفتارهایی که شاید فقط همون یه بار ازم سر زده، چه نتیجه هایی که نمیگیرن! اصلا خیلی اوقات رفتارهام صرفا واکنشیه در برابر رفتارهای دیگران. 

همه چیز تو دنیا انقدر ناپایداره که اصلا ارزش نداره روی هیچی حساب کنی یا به چیزی وابسته بشی که اگه یه روز نبود دنیا رو هیچتر ببینی. 

آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟



منم آن ایستگاه پیر و تنهایی که می داند

نباید دل سپرد این عابران گرم رفتن را

تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی، آری

که پلها خوب می فهمند معنای گذشتن را...

حسین زحمتکش

۱ نظر ۱ لایک

شیشه عطر

چقدر همیشه اتفاق در حال رخ دادنه. فرصت نمیکنم به همشون فکر کنم. فقط در این حد که به تحلیلشون هم یه نگاه گذرایی میکنم! دیدید بسته ضد رکود بدون تورم نمیشه؟ دیدید؟ درسته اعلام کردن 11 درصد اما قطعا بالاتر از این شوخی های بامزه خواهد بود.

دیگه دارم از سیاست و اقتصاد متنفر میشم! 

یه مدت طولانی بود آموزشگاه زبان نرفته بودم. دلم برای فضاهاش تنگ شده بود. یادمه اون دوران کلاسای فیری دیسکاشن وقتی که با معلمهای مرد ارائه میشد، جای سوزن انداختن نبود، وقتی با خانمها ارائه میشد خیلی غریبانه برگزار میشد. در حد یه دورهمی ساده! جالبتر اینکه بعضیا مطابق با سلیقه معلمها تغییر میکردن. اگر آقا معلم مذهبی بود، طی یه انقلاب درونی همه محجبه میشدن، اگه مذهبی نبود بسته به درجه اش، اونها هم تغییر میکردن. یادمه یه بار بنده خدایی از دهنش پرید که آبی دوست داره، جلسه بعد سه نفر با تیپ آبی ظاهر شدن. یاد اون روزهای پر هیجان بخیر :) 

چقدر زمان زود میگذره. بهم دلهره میده... 




و عمر شیشه عطر است، پس نمی ماند... 

فاضل نظری


۰ نظر ۰ لایک

flw

خیلی برام جالبه که مردم به چرت و پرت علاقه بیشتری دارن تا دو کلمه حرف حساب! در هر زمینه ای میشه براش مثالهای خیلی بارز پیدا کرد، از سیاست تا شعر! یه شاعر با شعرهای زرد، بی شمار فالوئر، یه شاعر باسواد و اهل دل، 300 فالوئر! تازه اونا هم فک و فامیل و در و همسایه اند که تو رودربایستی فالوش کردن! :دی درواقع هیشکی آدمی رو که حرف مهمی برای زدن داره، دوست نداره. اگر تنهایید، غمگینید و کسی فالوتون نمیکنه اینطوری خودتون رو تسلی بدید. 



غم فسردن و پژمردن از خزانش نیست

گل همیشه بهار است داغ سینه ما...

طالب آملی

۲ نظر ۳ لایک
گفتند:

یافت می‌نشود

گشته‌ایم ما!
آرشیو مطالب
دی ۱۴۰۲ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۲ ( ۳ )
مهر ۱۴۰۲ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۲ ( ۷ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱۱ )
تیر ۱۴۰۲ ( ۶ )
خرداد ۱۴۰۲ ( ۷ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۲ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۵ )
دی ۱۴۰۱ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۳۰ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
دی ۱۳۹۶ ( ۱۳ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۷ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۲۵ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۲۴ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۲۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۷ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۴ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۲۱ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۱۷ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۲۳ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۱۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۱۱ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۵ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
تیر ۱۳۹۴ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۴ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱ )
شهریور ۱۳۹۲ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۲ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۲ ( ۳ )
دی ۱۳۹۱ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۱ ( ۳ )
آبان ۱۳۹۱ ( ۱ )
مهر ۱۳۹۱ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۱ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۱ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۱ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۱ ( ۳ )
فروردين ۱۳۹۱ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۰ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۰ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مهر ۱۳۹۰ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۰ ( ۲ )
موضوعات
دوستشان دارم (۲۶۶)
از خود نوشته‌هام (۴۵)
جامعه نشناسی (۷۹)
اتوبوس نوشته (۱)
صرفا تراوش ذهنی (۷)
موسیقی متن (۳۲)
آرزوهای ساده (۸)
تناسخ (۲)
اقتصاسی (۱۰)
دوستشان ندارم (۳)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان